کد مطلب:216375 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:280

یونس بن عبدالرحمن
او بنده ای صالح، دانشمندی بلند مرتبه، انسانی به كمال رسیده و عابدی زاهد بود و از اصحاب اجماع به شمار می رفت.

در زمان هشام بن عبدالملك خلیفه ی ستمگر اموی، متولد شد. امام باقر علیه السلام



[ صفحه 155]



را در مكه، بین صفا و مروه ملاقات كرد، لكن حدیثی از آن بزرگوار روایت نكرده است. امام صادق علیه السلام را نیز در روضه ی پیامبر زیارت كرد كه بین قبر و منبر در حال نماز بود. به همین دلیل نتوانست چیزی از آن حضرت بپرسد.

یونس احادیث بسیاری از امام موسی كاظم، امام رضا و امام جواد علیهم السلام روایت كرده است. او در میان مردم به قدری معروف بود و طرفداری او از هر یك از مذاهب موجود در آن زمان، به قدری در گرایش مردم به آن مذهب مؤثر بود كه بزرگان یكی از مذاهب آن روزگار پول هنگفتی در اختیار وی قرار داد تا وی به مذهب آنان معتقد گردد، اما او پول را برگرداند و از این كار امتناع كرد.

«ابوهاشم جعفری» می گوید: یكی از كتابهای یونس بن عبدالرحمن را به امام حسن عسكری علیه السلام عرضه كردم. حضرت پرسید: این كتاب تصنیف كیست؟

عرض كردم: تصنیف یونس بن عبدالرحمن است.

فرمود: حق تعالی در برابر هر حرف از این كتاب، نوری در روز قیامت به او عطا فرماید.

در روایت دیگر است كه آن كتاب را تا آخر، صفحه به صفحه ورق زد، سپس فرمود: این دین من و دین همگی پدران من است و تمام آن حق است.

یكی از فقها از امام رضا علیه السلام پرسید: راه من دور است و همیشه دستم به شما نمی رسد تا سؤالات شرعی خود را از شما بپرسم، پس مشكلات دینی خودم را با چه كسی در میان بگذارم؟

حضرت فرمود: سؤالات خود را از یونس بن عبدالرحمن بپرس.

همچنین روایت شده است كه امام رضا در حق یونس فرمود: یونس در زمان ما مثل سلمان فارسی است در زمان خود.

و نیز گفته اند كه وقتی امام موسی كاظم علیه السلام به شهادت رسید، اموال زیادی از مردم نزد وكیلان آن حضرت بود. شیطان بعضی از آنها را فریب داد و آنان



[ صفحه 156]



طمع در آن اموال كردند و به همین دلیل وفات امام موسی كاظم را انكار كردند و «واقفی» [1] مذهب شدند. یكی از این افراد هفتاد هزار دینار و دیگری سی هزار دینار نزد خود داشت. وقتی كه یونس بن عبدالرحمن، امامت حضرت امام رضا علیه السلام را تبلیغ می كرد، آنها ترسیدند كه مردم از گرد ایشان پراكنده شوند، لذا به یونس پیغام دادند كه اگر ساكت شود، ده هزار دینار به او خواهند داد.

یونس در پاسخ گفت: من از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام شنیدم كه فرمودند: هرگاه در میان مردم بدعت ظاهر شد، بر پیشوای مردم لازم است كه علم خود را ظاهر سازد و اگر این كار را انجام ندهد، نور ایمان از او ربوده خواهد شد. و من جهاد در دین و فرمان خدا را ترك نخواهم كرد.

جواب یونس باعث شد كه «واقفیه» به شدت با او دشمن شوند و با وی به مبارزه برخیزند.

همیچین روایت شده است كه یونس هر روز ابتدا به زیارت چهل نفر از برادران دینی اش می رفت و به آنان سلام می كرد. آنگاه به منزل خود باز می گشت و غذا می خورد و نماز می گذارد و سپس مشغول تألیف و تصنیف كتاب می شد.


[1] واقفي مذهب، از گروهي است كه رحلت حضرت موسي بن جعفر را انكار كردند و آن حضرت را حضرت مهدي و امام آخرين دانستند و گفتند امام هفتم زنده است و تا دنيا را پر از عدل ننمايد وفات نخواهد كرد.